صادق - آدمك
ورس1:
آدمک سلام / کجای قصه ای / آهنم الان دوراهه زندگیم
از وقتی رفتی من دارم لا فیلترا میخوابم / الحق که سختی مشتی من یه خورده بی اراده ام
یه بی اراده اما سزامو دادم
منم، یه نخ سیگار با عادت های قدیم ندیم / چشمم به در دیوار تو عالم های عجیب غریب
دلم گرفته باز از آدمای سگ نظیر / قلم میرقصه باز رو کاغذ های خط خطی
خب حاجی زندگی همینه / گذشته ها گذشت و رفت بالایی کریمه
امروز ضد باشه فرداها خمیره / ببین کور بشه دو تا چشمی که نبینه
شیشه باز شکست تو دست / چیکه چیکه خون رو فرش
دیده و سیاهی اشک من بی دل بی فکر و لش
نه من بدم نه تو / نه جو زدم نه خل
نه خالی ام نه پر / رو مغز من ندو
اینجا شهر وحشی هاست باخت ها مال مشتی هاست
بکش تو حبس کن چرک توتو هضم کن
از این قبیله برو / هار و دریدن بدو
حق خودتو پس بگیر / دنیاتو تو دست بگیر
ورس2:
پشت من مالید به خاک / خوش به حال زنده ها
مرده ام رو این حساب / له شدم تو هم بساب
نزار که درد برسه به استخون خورد بشه / نزار یه شمع کوچولو تو مسیرت نور بشه
نخواه که مرد بشی قهرمان شی طرد بشی / نزار که خسته شی از هدفت سرد بشی
بلند شو رو دو پات بپر تو با دو بال / بکش اون بادبان خدات که باد و داد
از تو حرکت از اون برکت / دستت پرچم سمت مقصد
من که غرقم تو خودم / روحمو هی میجو ام
مه گرفته اتاقمو گل گرفته دو بالمو
خدایی حیفه وقت / نشی تو عین من
پر که شدی داد بزن جیغ بکش / جیگر این دنیارو به سیخ بکش
سنگ گنده بردار پرت کن سمت فردات
خنده کن به دردات زنده شو لا اموات
نه مثل من یه مرده