loading...
رپنوشت
به رپنوشت خوش آمديد

Wellcome to

ap Nevesht.irR

رپنوشت ؛ سايت اشعار موسيقي رپ فارسي

فعلا در حال تكميل آرشيو هستيم
اين وبسايت را در تاريخ 10 ارديبهشت 93 و براي كمك به شما و بالابردن سطح موسيقي رپ فارسي تاسيس كرديم.. بنابر اين شما هم انتقادات و پيشنهادات خود را با ما در ميان بگذاريد
ما سعي بر اين داريم كه نوشته هاي سايت كامل و بدون مشكل باشند.. در صورت ديدن هرگونه مشكل آن را به ما اطلاع دهيد

حسين بازدید : 534 پنجشنبه 1393/02/25 نظرات (0)

 

پيشرو و سوگند – راه نجات

 

ورس1 : پيشرو
امروز تصميمي گرفتم   /   پس از چيزي نوشتم

که تو دنياي من نيست   /   روياي رنگي نيست
تو بيمارستان بخش گلهاي غمگين   /   افرادي که ميترسن برن سراغ تقويم
مردي منو صدا زد شروع کرد به گريه   /   انگار منو شناخته بود شروع کرد به قصه گفتن
گفت هرکاري کردم زنم بمونه زنده   /   يه هفته ي ديگه مهمون زندون زشت اينجاست
تمام زندگيمو فروختم به عشقش   /   بهترين نطفرو داشت رو داشت بهترين مادر بود

وقتي باهم بيرون رفتيم از در اون محيط   /   چشماي من دومين همسر اون رو ديد
اونا داشتن ميرفتن به گورستون   /   جلوي من بحثشون شد سر پول گور خالي
زنش از پنجره زُِل زده بود رو به پايين   /   مرد اونو نگاه کرد و رفتش توي ماشين

كروس : سوگند
وقتي چشات باز بازه   /   نميتوني ببيني يه راه تازه

وقتي تاريکي تو راهت باشه   /   ميبيني روزاتو تو ماه کامل 
جاده ي ماه به آفتاب   /   نجاته و تنها راه به بالاس
ميرسي به نور کامل   /   اگه دستاي تو باشه باهاش

ورس2 : پيشرو
خيلي آروم برگشتم به طبقه ي بالا   /   اونجا شلوغ شده بود با عربده ي تارا

سعي کردم جمعيتو پراکنده کنم   /   بهم گفت آرزوهاي من برآورده شدن
بچمو که دادمش به پرورشگاه   /   همسرمم تنهام گذاشت بخاطر چند خط اشکال
بخاطر ترحم رضا اينجا اومدن نويد   /   از وقتي مريض بودم شدم تو بدنش غريب
هيچوقت از ديدن غروب نميترسيدم   /   رفت به سمت پرستارا گفت ميبخشيدم
وقتي گفتن آره ، اولين بار خنديد   /   گفت زندگي منو برد با کمترين نامردي
هم درکش ميکردم هم درکش نميکردم   /   باخودم گفتم چيزي از دردش نميفهمم
اما ايمانو ميشناسم اميدو ميشناسم   /   شايد من بتونم نجاتش بدم با اين باور
که خداوندي هست مهربونتر از تصور   /   از اون شب کتاب مقدس اونجا ورق خورد
اوضاع تقريبا عوض شد  ، اون ايمانو ميفهميد   /   صبحا صورتشو آرايش ميکرد و ميخنديد

كروس : سوگند
وقتي چشات باز بازه   /   نميتوني ببيني يه راه تازه

وقتي تاريکي تو راهت باشه   /   ميبيني روزاتو تو ماه کامل 
جاده ي ماه به آفتاب   /   نجاته و تنها راه به بالاس
ميرسي به نور کامل   /   اگه دستاي تو باشه باهاش

اوترو:
پيشرو:

صورتشو آرايش ميکردو ميخنديد
من آخر قصه رو ميسپرم به تو ، بنظرت کسي که ايمان داشته باشه چه بلايي سرش مياد؟ آيا ميميره؟ نه ، اونيکه ايمان داره هميشه زندس ، هميشه
سوگند:

اي خداوند ، اي خداي زنده ، تورو شکرت ميکنم امروز ، بخاطر وجودت ، بخاطر ايني که اگر زمين افتادم تو منو بلند کردي اي خداوند ، اگر نااميد بودم ، تو اميدم بودي اي پدر ، مرسي که هستي اي خداوند ، تا ابد..


كروس : سوگند
وقتي چشات باز بازه   /   نميتوني ببيني يه راه تازه

وقتي تاريکي تو راهت باشه   /   ميبيني روزاتو تو ماه کامل 
جاده ي ماه به آفتاب   /   نجاته و تنها راه به بالاس
ميرسي به نور کامل   /   اگه دستاي تو باشه باهاش

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
در اين سايت تكست هاي اشعار رپ قرار داده شده تا شنوندگان بفهمن كه چي گوش ميدن
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 360
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 86
  • آی پی دیروز : 106
  • بازدید امروز : 180
  • باردید دیروز : 139
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 33
  • بازدید هفته : 988
  • بازدید ماه : 4,240
  • بازدید سال : 39,930
  • بازدید کلی : 406,543