ياس و دكتر ميترا روحاني – شيخ حيه گر
دكتر ميترا روحانی:
چیست فرق آدمی با جانور
تا که می نازد به خود از آن بشر؟
آدمی را گر نبود این امتیاز
بود بیش از جانور غرق نیاز
هست این نیروی ممتاز بشر
عقل دور اندیش و آینده نگر
در شگفتم من چرا این برتری
گشته بر او مایه ی وحشی گری
در طبیعت بی گمان هر جانور
هست در هنگام سیری بی خطر
من نمی دانم چرا نوع بشر
وقت سیری می شود خون خوار تر
در میان جنگل دور و دراز
هیچ حیوان دیده ای همجنس باز؟
ياس:
هیچ شیری دیده ای در بیشه زار
جمع شیران را کشد بالای دار؟
دكتر ميترا روحانی:
هیچ گرگی بوده کز بهر مقام
گرگها را کرده باشد قتل عام؟
ياس و دكتر ميترا روحانی:
هیچ ماری دیده ای با زهر خود
کشته ها بر پا کند در شهر خود؟
دكتر ميترا روحانی:
هیچ میمون ساخته بمب اتم
تا که هستی را کند از صحنه گم؟
دیده ای هرگز الاغی باربر
مین گذارد کار زیر پای خر؟
ياس:
هیچ اسبی دیده ای غیبت کند
یا به اسب دیگری تهمت زند؟
هیچ خرسی آتش افروزی کند
یا گرازی خانمان سوزی کند؟
دكتر ميترا روحانی:
هیچ گاوی دیده ای کز اعتیاد
داده گاو و گاو داری را به باد؟
پس چرا انسان با عقل و خرد
آبروی دام و دد را می برد ؟
پس بود دیوانه بی آزار تر
زان که محروم است از عقل بشر
مولوی استاد حکمت در جهان
کرده بس این نکته را شیرین بیان
ياس:
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
دكتر ميترا روحانی:
زین سبب آن کس که می نوشد شراب
تا شود لا یعقل و مست و خراب
چون شود از عقل و حیلت بی خبر
بس شرف دارد به شیخ حیله گر
ياس:
بس شرف دارد به شیخ حیله گر