صادق و T-dey - سايه
ورس1 : تي دي
دوباره 2 تا چشا خطن
بازم دم صبح و یه دل پر حسرت
این آدما تو خلصه ان
انگار گمی تو جنگل بی هدف و بی مقصد
وقتی دلتنگ یه مشت آدم اضافه ای هر شب
نمیشه دل کند فقط بالا میره سنم
شایدم بوده قسمت که تا الانم زنده ام
من لای صحنه ها و پی رد پا به سمت باد
كروس : تي دي
از همه کَندم و کشیدم یه دیوار بلند و
دورم و راحته خیال خودم
همه توی فیافه گمن و
نمیره تو کتَم چون زیاد تو مخن
X2
ورس 2 {صادق}
شام آخر عین عیسی
خیانت کارم از بین ماست
هر کی هستی دست مریزاد
خیالم راحت از اجتماعست
بزن تبر محکم بزن
من خدائه پشتم پسر
هر چی کردی من میبخشم
کل تیرات خوردن به سنگ
بودن یا نبودن ، مسئله اینه که کدوم از ماست؟
روحم یا که جسمم ، خستگیمم مال کدوم از ایناست
من بُریدم یا این نفسا ، من اسیرم یا این قفسا
دوست خوب به زندگیت بچسب
من نباختم به این حوسا
منو میبینی هنوزم زیر پرچمِ خدام
جلو میشینی پهلو من چون یه مکتب جدام
نکن کاری که منو بکنی مظهر گناه
نرو راهیو که تهش بشی دست به دعا
من بت نیستم حاجی بت شکنم
اونا که مثل منن هر رو گل می پرن
خوشبختیا بالای قله کمن
اینا حرفمو یه روز رو لوح میکنن
كروس : تي دي
از همه کَندم و کشیدم یه دیوار بلند و
دورم و راحته خیال خودم
همه توی فیافه گمن و
نمیره تو کتَم چون زیاد تو مخن
X2